جدول جو
جدول جو

معنی پل چو - جستجوی لغت در جدول جو

پل چو
تیر وسط اتاق که زیر پلور گذاشته شود، ستون بنا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پُ لِ)
نام پلی در اصفهان و آن یک فرسخ دورتر از پل شهرستان است و چوم نام قریۀ مجاورآن است. (کتاب اصفهان تألیف حسین نورصادقی ص 39)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
مجموعۀ ارتفاعات کوهی از آلپهای بالا (دفینه) درفرانسه و نیز نام قلۀ آن کوه به ارتفاع 3954 گز
لغت نامه دهخدا
از اجزای خیش، چوبی که به گردن حیوان اندازند و دسته ی چوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
داهله کا، دو چوب شاخک دار که پا بر آن نهاده و راه روند، وسیله ای در.، چوبی که برای استحکام بیل به محل اتصال دسته ی آن فرو می کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی که پل های چوبی از آن ساخته شود، معمولا یک یا دو تنه
فرهنگ گویش مازندرانی
تحقیر شده، دماغ سوخته، چوب به دردنخور، گونه ای بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
سرشاخه ی درخت که از آن هیزم گیرندخار و خاشاک سرشاخه های خشک.، شایعه
فرهنگ گویش مازندرانی
از ابزار مربوط به گاوآهن
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی خانه ی چوبی که به نسبت سایر بناهای سنتی منطقه در مقابل
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب کج
فرهنگ گویش مازندرانی